پایین تر از سطح

جون 8, 2008 در 8:11 ب.ظ. | نوشته شده در اجتماع, عکس | 4 دیدگاه
برچسب‌ها: ,

جایی که اعتیاد انسان را می برد.

نوآوری و شکوفایی هــــــستـه ایی

جون 5, 2008 در 7:54 ب.ظ. | نوشته شده در عمومی, عکس | 2 دیدگاه
برچسب‌ها: , , , , ,

بدون شرح !

یوزی به خاطر اشتباهش عذرخواهی می کند

جون 4, 2008 در 5:21 ب.ظ. | نوشته شده در اجتماع, عکس | 5 دیدگاه
برچسب‌ها: , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , ,

همیشه بر این اعتقاد بوده ام که هنگام فهمیدن یک اشتباه، ضمن اقرار به آن باید از مخاطبان آن اشتباه نیز عذر خواست.

دو، سه پست پیشتر نوشتم » نتیجه ی کمک شهرداری تهران به لبنان » و با استناد به دو عکسی که از ایستگاه تازه تاسیس مترو واقع در میدان فردوسی تهران گرفته بودم، نتیجه گیری کردم که نتیجه ی کمک شهرداری و شورای شهر تهران به حزب الله لبنان این است که من و مادر پیرم باید پله های آن ایستگاه مترو را با پای خویش بپیماییم.

دیروز در خلال حضورم در مراسم نوزدهمین سالگرد فوت خمینی با دیدن تابلوی فراخوان به حضور در فرهنگسرای روح الله به دعوتشان لبیک گفته و دقایقی را در آن محل گذراندم.

اکنون ضمن پس گرفتن حرف خودم در زمینه ی نتیجه کمک به لبنان معروض می دارم که آن سبب تنها یکی از دلایل آن حالت ذکر شده بود و عرضه محصولاتی از این دست که تصویر آن در پی می آید، سبب دیگر نابسامانی های شهری است که در انتظار پول و بودجه بسیاری از طرح ها و خدماتش نیمه کاره رها شده اند و یا سامان نیافته اند. این محصول طراحی ماکتی بر روی مقوا از سازه محل دفن خمینی بود که باید اجزای آن از مقوا جدا و به یکدیگر متصل می شد. ماکت مورد نظر در یکی از غرفه ی فرهنگسرای روح الله که مربوط به فرهنگسرای تهران بود، ارائه می شد. و در نوع خود نسبت به سایر اقلامی که در دیگر غرفه ها به رایگان توزیع می شد یکی از بهترین و پربارترین محصولات بود. !

ببینید ماکت محل دفن خمینی را.

1

2

3

4

5

لینک همین پست در بالاترین

مراسم نوزدهمین سالگرد فوت خمینی از نگاه دوربین یوزی

جون 3, 2008 در 6:26 ب.ظ. | نوشته شده در اجتماع, عکس | 15 دیدگاه
برچسب‌ها: , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , ,

امسال بر خلاف هر سال تصمیم گرفتم در سالروز فوت خمینی سری به بهشت زهرا بزنم و این عکس ها ره آورد من است.

آب معدنی:

این اولین واژه ایی است که در اولین برخورد با زائران خمینی در ذهنم متبادر شد.

ببینید.

1

2

3

4

کارتن های رونده:

دومین چیزی که نگاهم را به خود جلب کرد کارتن های حاوی اقلام خوردنی بود که تا سر منزل مقصود هدایت می شدند.

1

2

3

4

5

ارتحال بدر:

بر خلاف تعطیلات نوروز که در سیزدهیمن روز آن، سیزده را بدر می کنند، ایام تعطیل ارتحال به گونه ای است که باید در نخستین روز آن را در کنار مدفن خمینی به در کرد و در باقی روزها به عشق و حال پرداخت، البته گزارش های واصله حاکی است که دوستان روز اول را هم به عشق و حال پرداخته اند.

1

2

3

کاروانی از زهک شهری از استان سیستان و بلوچستان:

بدون شرح.

آیا وظیفه ی سازمان جوانان جمیعت هلال احمر پرداخت هزینه و نصب بیلبرد برای سالگرد فوت خمینی است ؟

دو تایش را من دیدم. به طول و عرض آن هم دقت کنید.


ایستگاه صلواتی:

در این ایستگاه نشانه هایی است برای اهل خرد همانا که به هنگام انفجار نور گفتیم که در این ملک زین پس همه چیز رایگان است. اکنون بنگرید که پس از ما نیز چنین است. ببینید و ایمان بیاورید و بدانید که کافران همواره گویند که این ادعایی است خلاف و آنان از گمراهان هستند و عذابی الیم در انتظارشان است. (سوره ی سالگرد ارتحال آیه ی نوزده).

بلند صلوات بفرست.

1

2

ایستگاه عمل به وعده های انتخابات ریاست جمهوری:

و بدرستیکه ما پول نفت را بر سر سفره ی سالگرد فوت خمینی در ایستگاههای عمل به وعده های انتخابات ریاست جمهوری به شما پرداخت نمودیم. (سوره ی عمل به وعده های انتخابات ریاست جمهوری آیه ی نهم).

1

2

3

4

پیرمرد دوچرخه سوار:

تنها عاشق خمینی که من دیدم. پیرمرد عکس هم نمی گرفت. از اسلامشهر با دوچرخه اش رکاب زده و آمده بود. گفتم به آن چیزی که برای تو مقدس است و برای من نیست، بگذار بگیرم. چون چند عکس انتقادی گرفته ام و تنها شما را خالص دیدم از پشت می گیرم که مشخص نباشی و قبول کرد.

پایان مراسم:

باز هم بدون شرح.

1

2

3

کشته شدن محمود توفیقیان (بسیجی کرجی) دردناک بود، نه ؟

مِی 26, 2008 در 6:43 ب.ظ. | نوشته شده در اجتماع | 24 دیدگاه
برچسب‌ها: , , , , , , , , , , , , , , ,

محمود توفیقیان (بسیجی کرجی) در جریان یک کشاکش بی ربط به او که در نظام جمهوری اسلامی به آن امر به معروف می گویند، با دست خودش کشته شد.

زهرا بنی یعقوب نیز چندی پیش در همدان توسط آمران به معروف بازداشت و در بازداشتگاه خودکشی (شد/کرد).

پیشتر نیز در کرمان چند تن از شهروندان کشور هنگام امر به معروف به جای هدایت به راه راست به آن دنیا هدایت شدند.

زهرا کاظمی نیز در هنگام بازداشت، در اثر نوازش سرش با جسم سخت کشته شد.

و …..

مورد بسیار است و حوصله ی من کم دوستان بگویند اضافه کنم.

هر کدام از موارد بالا داغی است که جان را می سوزاند. و اکنون می دانم که تو نیز می دانی که لهیبش به چه اندازه سوزناک است.

اینست جمهوری اسلامی … پانصد تومان پنیر

مِی 23, 2008 در 7:36 ب.ظ. | نوشته شده در اجتماع, سیاست, عکس | 22 دیدگاه
برچسب‌ها: , , , , ,

آیا هنوز به درستی صدای خرد شدن استخوان را نمی شنوی ؟

نتیجه ی کمک شهرداری تهران به لبنان

مِی 23, 2008 در 6:49 ق.ظ. | نوشته شده در اجتماع, سیاست, عکس | 14 دیدگاه
برچسب‌ها: , , , , , , , , ,

وقتی پول مردم تهران در لبنان هزینه شود باید هم من و مادر پیرم این تعداد پله را با پای خودمان بالا و پایین کنیم.

ایستگاه فردوسی واقع در میدان فردوسی

بالاتریم چرا نه

مِی 22, 2008 در 4:28 ب.ظ. | نوشته شده در بالاترین | 5 دیدگاه
برچسب‌ها: , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , ,

نوشتن درباره ی بالاتریم کمی سخت است. چون که تعدادی از دوستان عزیزم در آن مجموعه فعالیت می کنند. و امیدوارم این نوشته ی دوستشان را نه به عنوان انتقاد خشک، که به عنوان نگاهی دیگر بر این مجموعه پذیرا باشند.

هدف از ایجاد بالاترین:

1 – انتقال اطلاعات و وب نوشته ها از گستره وب به مجموعه ایی تحت عنوان بالاترین برای دسترسی آسان تر به اطلاعات و اخبار پراکنده در سطح وب

2 – تمرین دموکراسی در محیطی شبیه جامعه واقعی

هدف از ایجاد بالاتریم:

1 – در معرض دید قراردادن لینک های کمتر دیده شده

2 – مبارزه با نقض کپی رایت

3 – مبارزه با قانون شکنی

در نگاه اول تناقضی بین اهداف بالاترین و بالاتریم دیده نمی شود و اهداف یکدیگر را مانع نمی شوند. اما در حوزه ی عمل آنچه بر جای می ماند متفاوت است.

بالاترین محیطی است برای تمرین دموکراسی، تصمیم گیری و تصمیم سازی در محیطی خارج از محیط بالاترین نفس تمرین دموکراسی را برای نوآموزان از بین برده و این محیط را به محیط لجاجت تبدیل می کند. مثالش در بسیاری از لینک های بالا اولی ها و حتی سابقه داران بالاترین دیده می شود. بدین صورت که در مواجهه با کوچکترین موارد نقض قانون به جای توضیح، یادک (تذکر) و ارائه راهکار تنها از سلاح حذف که منفی است استفاده می شود. موردی که این دوستان به آن اشاره می کنند اینست که نمی شود به تمام کاربران یادک داد و یا برایشان قوانین را توضیح داد. اما اگر به جمع زمانی که این دوستان در بالاتریم صرف می کنند توجه کنیم، می بینیم که خود این دوستان هر کدام به تنهایی می توانند روزی دو یا سه کاربر را با قوانین و فضای بالاترین آشنا کنند با ابراز کامنت توام با مهربانی.

بالا قدیمی ها که تعداد بسیاری از آنها را می توان به عنوان اعضای بالاتریم دید. بهتر از من می دانند که به شرط عدم ارسال لینک مجدد می توان یک لینک را تا سه ساعت پس از ارسال و حتی به هنگام داغ شدن تغییر داد. پس دلیل تعجیل در سیل آرای منفی به خصوص به سمت لینک های بالا اولی ها چیست؟ و پدیده ی زشت جنبی آن را که ذیل این لینک ها گاه کامنت های آن به علت درک لینک گذار از این هجمه و تصور لجبازی و باند بازی به محلی برای ایراد واژگانی می شود که نه درخور لینک گذار است و نه درخور منفی دهندگان و قانونمدران چگونه می توان توجیه کرد، خوشبختانه کامنت های ذیل این لینک ها برای عموم کاربران قابل روئت نیست. انصافن لقمه ایی که راحت در دهان می شود گذاشت چرا دور سر می چرخانیم؟

دوستی و رفاقت من با بسیاری از کابران بالاترین که افتخار گفتگوی چتی و یا ایمیلی را با ایشان دارم، از راه همین یادک و توجه به یادک ایجاد و پیوند دوستی با آنان مستحکم شده است. تا آنجا که این دوستان و خود من گاهن پیش از ارسال لینک نظرات یکدیگر را جویا می شویم تا با کمترین سئوالات بر اساس مستندات قانونی بالاترین در حاشیه ارسال آن لینک مواجه شویم.

حال آنکه بسیار بالا اولی هایی را دیده ام که پس از یکی دو هجمه عطای بالاترین را به لقایش بخشیده اند و رفته اند و این نه تنها جالب نیست بلکه با روح تمرین دموکراسی بالاترین نیز در تعارض است.

بیایید تصور کنیم که بالا قانونمدران از این راه توفیق یافتند به دنیایی در بالاترین دست یابند که در آن هرگز نقض قانونی صورت نگیرد ولو اینکه دایره اعضای بالاترین همین کاربران فعلی باشد بعلاوه ی تعداد کاربر بالا اولی از جنس پوست ضخیم و یا دوستانی که خود دعوتشان کرده ایم. این هدف تمرین دموکراسی این وسط کجا رفت ؟

در زمینه ی لینک های کمتر دیده شده هم با اقدام جدید گروه بالا خدایان بالاترین که صفحات لینک های تازه را به تعداد صفحات لینک های با قابلیت داغ شدن در ظرف مکان گسترش داده اند تا حد زیادی موضوعش حل شده است و فقط مانده اندکی فرهنگ سازی در نیل به این مطلب که دوستان صفحات پیشین را نیز نگاهی بیندازند. البته پیش از این نیز با ترفندی کوچک می شد این لینک ها را به راحتی دید و کافی بود در آدرس صفحات شماره صفحات را به اندازه دلخواه زیاد می کردیم. خود من با استفاده از این روش صفحات و لینک هایی را که در زمان عدم حضورم از حیطه ی 20 صفحه نخست لینک های تازه گذشته بودند بازبینی می کردم و به تعدادی از دوستان هم گفته بودم تا از همین روش لینک های مورد علاقه ی خود را امتیاز دهند.

عیب بزرگی که بر بالاتریم وارد است دور شدن اعضای آن خواه ناخواه از سرچشمه ی اطلاعات یعنی بالاترین می باشد. نشستن در گوشه ای دورتر بالاترین هر چند اندک این دوستان را از رویدادهای جامعه در جریان بالاترین دور می کند. و رفته رفته این دوستان از سطح اخبار و جامعه ی پویا و در جریان بالاترین دور می شوند و بیم آن می رود که آرا، اهداف و فرضیات این دوستان در این جهان اطلاعات و نمونه کوچک شده ی آن بالاترین که دم به دم در مسیر تکامل و دگرگونی است همان آرا، اهداف و فرضیات پیشین باشد.

مثال کوچک:

من همواره بر این عقیده ام که دور بودن دنیای روحانیت از جهان پیرامونی خود به دلیل عدم استعداد و توانمندیدها در بین روحانیون نیست که آنها هم انسانهایی از همین جنسند که ماییم. تنها تفاوت آنها جدا شدن در یکی از مهمترین مقاطع زندگی یعنی دوران جوانی از بستر دنیای در تحول است و ورود آنها به حوزه جایی که کمتر جامعه پیرامون خود را می بینند و کمتر آن را درک می کنند می باشد و همین سبب شکاف عظیم آنها با جامعه پیرامون خویش است که هر روزه بیشتر رخ می نمایاند. بالاتریم اکنون به مثابه حوزه ی بر پایه ی وب است. دوستان بالاتریمی به هوش باشید.

یادت نره … !

مِی 21, 2008 در 12:07 ب.ظ. | نوشته شده در عکس | 8 دیدگاه
برچسب‌ها: , ,

یادت نره دوست دارم
خیلی دلم تنگه برات
دار و ندارم رو بگیر
مال خودت ، مال چشات
خورشید و بردار و بیا
آفتابی شو به خاطرم
قرارمون یادت نره
دیر نكنی ، منتظرم
قرارمون یادت نره
دوستت دارم یادت نره
قرارمون یادت نره
دوست دارم یادت نره
قرارمون ساعت عشق
كنارِ دلشوره زدن
كنار دلواپسی و
ترس یه وقت نیومدن
عاشقم و عاشقِ تو
از همه دیوونه ترم
قرارمون یادت نره
دیر نكنی منتظرم
قرارمون یادت نره
دوستت دارم یادت نره
قرارمون كنارِ گل
كه سر به زیرِ عطر توست
تو چین چینِ دامنی كه
هزار تا بغض رو میشه شست
خورشید و بردار و بیار
آفتابی شو به خاطرم
قرارمون یادت نره
دیر نكنی منتظرم
یادت نره دوست دارم
خیلی دلم تنگه برات
دار و ندارم رو بگیر
مال خودت ، مال چشات
قرارمون یادت نره
دوست دارم یادت نره
قرارمون یادت نره
دوست دارم یادت نره
قرارمون یادت نره
دوست دارم یادت نره

چند نمای کوچک از جلوه ی عشق بسیار هوارداران به پرسپولیس

مِی 17, 2008 در 12:26 ب.ظ. | نوشته شده در ورزش, عکس | 5 دیدگاه
برچسب‌ها: , , ,

در خیابان از این ماشین های قرمز پوش امروز کم نبود.

ورودی های شمالی و جنوبی از سمت ورودی شرقی ورزشگاه آزادی و انبوه هواداران پشت در مانده یکساعت پیش از شروع بازی از دو نمای متفاوت

« صفحهٔ پیشصفحهٔ بعد »

ساخت یک وب‌گاه یا وب‌نوشت رایگان در WordPress.com.
Entries و دیدگاه‌ها feeds.