سقوط ما مصیبته / معاینه تخصصی دوشیزگان و صدور گواهی سلامت

نوامبر 22, 2008 در 5:08 ب.ظ. | نوشته شده در اجتماع | 42 دیدگاه
برچسب‌ها: , , , , , , ,

انسانیت چه شد ؟

dsc00016

بکارت آقایان و سلامتشان را چگونه می سنجید، ای اهل ایمان ؟

(سوره مچ گیری، آیه یادک)

شیر بخورید تا کمبود آب بدنتان جبران شود

نوامبر 20, 2008 در 5:59 ب.ظ. | نوشته شده در اجتماع | 4 دیدگاه
برچسب‌ها: , , ,

متاسفانه کشور ایران به دلیل نوع تغذیه ای که مردم در دستور غذایی روزمره خود قرار می دهند و نامناسب بودن بسیاری از اقلام خوراکی به دلیل استاندارد پایین کیفی آن و همچنین عوارض شهرنشینی که باعث کاهش تحرک در بین افراد جامعه شده است، در زمره کشورهایی است که مردم آن کشور مستعد داشتن بیماری خاموشی به نام پوکی استخوان هستند و به کرات  دیده ایم که از رسانه جمعی کشور، مردم تشویق به خوردن روزی سه لیوان شیر می شوند تا شاید بتوان در برابر این بیماری  پیشگیری مناسبی را انجام داد.

حالا با هم نگاهی می کنیم به تجربه شخصی اینجانب در تست آزمونیی که از چهار کیسه شیر یارانه ای به عمل آمده است. از همان شیرهایی که در بین مردم عزیز کشورمان توزیع می شود و مدارس هم در بین  کودکان به عنوان کمک تغذیه ایی در راه غلبه بر بیماری پوکی استخوان با هزار منت به خورد بچه های مردم داده می شود.

مواد مورد نیاز برای آزمایش:

1 – چهار کیسه شیر

2 – یه قابلمه بزرگ که چهار کیسه شیر در آن جای بگیرد.

3 – یک عد اجاق گاز و یا هر وسیله دیگری که بتوان بر روی آن شیر را گرم کرد.

4 – یک کاسه بزرگ پلاستیکی که چهار کیسه شیر گرم شده را بتوان در آن ریخت. این کاسه ترجیحن باید کمی تا قسمتی شفاف بوده که قابلیت گذر نور از آن وجود داشته باشد. (برای عکس گرفتن)

5 – چند قاشق ماست برای اضافه کردن به شیر گرم شده و به اصطلاح مایه زدن

6 – کمی پارچه و یا دو حوله

7 – یک عدد قاشق

8 – یک عدد چاقوی میوه خوری

9 – یک عدد دوربین

برای شروع آزمایش ابتدا با چاقوی میوه خوری ظرف شیر ها را یک به یک سوراخ می کنیم و محتویات آن را در داخل قابلمه ای که بر روی اجاق گاز قرار داده ایم، می ریزیم. سپس شعله گاز را تنظیم می کنیم تا شیر به آهستگی گرم شود نیازی نیست که زیاد بج.شد یکی دو قل و اندکی کف آوردن به سطح شیر کفایت می کند. به خاطر داشته باشید که در این مرحله شیر بخشی از آب خود را از دست می دهد. سپس شیر را در ظرف دیگری که از قبل آماده کرده ایم می ریزیم و صبر می کنیم تا دمای آن کاهش یابد. می توانید این را با نزدیک کردن انگشت تمیز خود به سطح شیر و لمس آن متوجه شوید. هر زمان دمای شیر با بدن شما یکسان بود، لطف کرده و با قاشق آن چند قاشق ماستی را که به عنوان مایه در نظر گرفته اید را به آن اضافه کنید و اندکی دو سه دور به آهستگی شیر و مایه ماست درون ظرف را هم بزنید تا کاملن با هم مخلوط شوند. سپس با پارچه هایی که از قبل حاضر کرده اید و یا حوله ظرف را بپوشانید تا به آهستگی خنک شود و به اصطلاح ماست خودش را بگیرد.

چند ساعت بعد به ظرف سر بزنید. ماست شما آماده است تا شما آن را میل کنید و لذت ببرید. تنها مشکلی که باقی می ماند مقدار متنهابهی آب است که باید از سر ظرف خالی کنید. اکنون بخش انتهایی آزمایش است از محتویات حاصل در ظرف و مایع روی آن مثل من یک عکس بگیرید و تجربه خود را به دیگران نیز نشان دهید.

10000

آزمایش تمام شده، لطفن اخم نکنید. آب مورد اشاره را خالی کنید و به روی خودتان هم نیاورید. شتر دیدی ندیدی. !

پ . ن : حرف حساب دوست بسیار عزیزم بعد از مدت ها آپ کرده و قول داده باز هم بنویسد.

درباره آنچه سولماز آن را تحقیق نامید، آنچه که او ندید و اینکه باز هم سر من کلاه خواهد رفت

اکتبر 29, 2008 در 8:06 ب.ظ. | نوشته شده در اجتماع, بالاترین | 12 دیدگاه
برچسب‌ها: , ,

روز شنبه بعد از ظهر آنلاین شدم. بلافاصله یکی از اعضای اد لیست مسنجرم به نام شب تاریک پروفایل و وبلاگ سولمازان را به من نشان داد و گفت بهتر است تا دیر نشده کاری کنیم. به دلیل رد پای خاطرات عمر گذشته من که مشابه این حرکت و سرانجام نا مطلوبش را پنج بار دیده بودم تصمیم گرفتم هر چه سریعتر اقدام کنم. ابتدا خواستم مطلبی بنویسم و به بالاترین ارسال کنم. اما فکر کردم شاید زمان از دست برود و هنوز امید هست و با تصور اینکه شاید در اد لیست 140 نفره من از اعضای بالاترین شاید یک نفر سولماز را بشناسد و و بلاگ و پروفایلش را ندیده باشد هر دو را send to all کردم و درخواست کمک.

سعید عزیز که لینک وبلاگ سولماز را ارسال کرد اولین نفری بود که پاسخ داد و چاره ایی که او اندیشید ارسال همان لینک به بالاترین برای جلب توجه سولماز بود با احتمال اینکه اگر زنده باشد شاید هنوز بالاترین را نگاه کند. لینک ارسال شد و من دیگر از نوشتن مطلب در گذشتم و آدرس لینک را با خواهش رای بالا و کامنت برای جلب توجه مجدد برای همه send کردم و به اینصورت سولماز و لینک وی در کانون توجه قرار گرفت.

اگر من مطلب را نمی دیدم و یا به مطلب توجه نمی کردم همانطور که تا بعد از ظهر آن روز مطلب نا مکشوف و بی مخاطب بود، به همان حالت باقی می ماند و آنچه سولماز تحقیق نامید …….

من تقریبن تمامی کامنتها و لینک های مربوط به این مطلب را دنبال کردم. حتی برای کشف حقیقت با تصور اینکه شاید گلنوش پس از لینک اولیه پشیمان شده و مستور ماندن نام دوستش را باز هم مقدم می داند (چون در سرچ وب سایت بهشت زهرا چنین نامی نبود) و این ذهنیت که اشتباه روز دهم به جای شنبه که یازدهم بود ناشی از عدم تمرکز فوت یک دوست بوده است. درصدد کنکاش حقیقت برای وجود چنین اتفاق و مجلس یادبودی حتی تا درب مسجد جامع حجت هم رفتم و از نزدیک در مورد وجود چنین مراسمی سئوال کردم. گواه من عکس هایی که از مکان مورد نظر گرفتم.

سولماز دنبال هر چه بودی و هر چه شد، مهم نیست، خودت را گول نزن تحقیق نکردی. مهم نیست چه کرده ایی همین که زنده ایی برای من کافیست. اگر می خواهی بگویی ما گول خوردیم. بله خوردیم. چون علم ما نسبت به حواشی آنچه که روی می دهد اندک و ناقص است. سولماز به نظرت آیا آتش نشانان باید تا زمانی که دود آتش را به چشم خود ببیند، منتظر بمانند و سپس برای دفع حریق اقدام کنند ؟

کار آتش نشان فرو نشاندن آتش است. عده ایی مریض هم پیدا می شوند که تماس بی مورد آنان را اذیت کنند که دمی مثلن خوش باشند که یا کودکند و یا ابله که گمان نمی کنم کار آنان را بستایی.

با این وجود آتش نشان خسته از ماموریت بی مورد بازگشته باز هم با شنیدن زنگ خطر جامه مقدس خود را به تن می کند و تا جانی و یا مالی را نجات دهد بی آنکه بیاندیشد شاید باز هم سر کار رفته باشد.

کار ناجوانمردانه ی یکی از تماشاگران در زمان بازی ایران – کره شمالی

اکتبر 15, 2008 در 3:24 ب.ظ. | نوشته شده در ورزش, اجتماع | 11 دیدگاه
برچسب‌ها: , , ,

چند دقیقه قبل از شروع بازی ایران و کره شمالی در استادیوم یکصد هزار نفری آزادی خبر رسید که کره جنوبی با چهار گل امارات را در سئول در هم کوبیده است. این خبری خوبی برای اردوی تیم ملی ما نبود و نشان از روزهای سخت آینده تیم ملی برای صعود از این گروه داشت. بازی برای ایران شروع خوبی داشت و گل مهدوی کیا، ایران یک – کره صفر.

هر چه از زمان بازی می گذشت کره ایی ها رفته رفته با جو ورزشگاه آشنا شده و از شوک گل خارج می شدند. با گذشت نیمه اول و شروع نیمه دوم رفته رفته حملات کره پر دامنه تر می شد، اما حملات کره در نیمه دوم تفاوتی با حملات نیمه اول این تیم داشت و تغییر حاصل نه بر روی زمین چمن که از روی سکوهای ورزشگاه آزادی بر روند حرکت تیم کره شمالی تحمیل می شد.

قضیه از این قرار بود که هر بار که بازیکنان کره پا به توپ به دروازه ایران نزدیک می شدند. صدای سوتی شبیه سوت داور  به وضوح شنیده می شد که احتمالن توسط یکی از تماشاگران حاضر در بین تماشاگران ورزشگاه دمیده می شد. این صدای سوت بار اول بر روی ارسال بازیکن جناح چپ کره تاثیر مستقیم گذاشت و بازهم هنگام حملات کره به وضوح شنیده می شد.

برای اتفاق عمیقن متاسفم.

بی خیال نازیبا شدن شهر، پز حمایت از پرندگان درون قفس را بچسب

اکتبر 2, 2008 در 9:02 ب.ظ. | نوشته شده در اجتماع | 10 دیدگاه
برچسب‌ها: , , , , ,

انجام کارهای خوب با تصویر بد نمی دانم آیا به حاصل خوبی منتج می شود یا نه ؟ امروز بنا بر اتفاق چند ساعتی را در خیابان تخت طاووس بودم و هنگامی که می خواستم، از تلفن های عمومی واقع در این خیابان استفاده کنم چشمم به این مصراع آشنا » پرنده های قفسی عادت دارن به بی کسی » افتاد که در زیر آن هم تاریخ عجیبی درج شده بود » 88/3/15 » شمایل نوشته نشان می داد باید با استفاده از یک اسپره رنگ افشان و یک شابلون دستی بر روی کیوسک تلفن نقش بسته باشد و گاه عبارتی هم همراه این مصراع درج شده بود » روز ملی حمایت از پرندگان » و باز هم با همان تاریخ » 88/3/15 «.

.


.

حالا تصور کنید اگر همه بخواهند برای نیات خوبشان چهره شهر را نازیبا کنند، سیمای شهر ما پس از چندی به چه صورت خواهد بود ؟

جناب جحت السلام حسین انصاریان توهین به مسلمانان غیر شیعه آن هم در شب قدر و از رسانه ملی ! چرا ؟

سپتامبر 20, 2008 در 12:05 ب.ظ. | نوشته شده در اجتماع | 24 دیدگاه
برچسب‌ها: , , , , , , , ,

دیشب توفیقی اجباری دست داد تا به دلیل قطع کابل تلفن و اینترنت به جای بالابازی و بالاگردی و وب گردی، دقایقی را که به مرحمت همسایه طبقه بالا و صدای بلند تلویزیونش برای مراسم شب قدر بیدار بودم. من هم تلویزیون را روشن کرده و برنامه مستقیمی را نگاه کنم که به مناسبت شب قدر از شبکه پنجم سمیا در حال پخش بود.

دلیل انتخاب شبکه پنج و این برنامه هم صدای آقای انصاریان بود که طبقه بالا به گوشم رسید، کانال را چرخاندم تا پیدایش کردم. حجت السلام انصاریان که به خاطر نوع گویشش در بالای منبر و مخصوصن هنگام خواندن دعا و روضه بین بچه ها به حجت السلام عشوه معروف است. در شب قدر و از سیمای جمهوری اسلامی و در بین دعای این شب، جایی که رسید به نام امام جعفر صادق و می خواست از ایشان طلب شفاعت برای بخشش گناهان کند، کلامی را گفت که برایم بسیار تعجب آور بود و مصداق بارز توهین به سایر مسلمانان غیر شیعه.

ایشان گفتند: خاک بر سرت توبه می کنی، شب قدر بیداری و به خیالت داری توبه می کنی. مگر نشنیده ایی که امام جعفر صادق گفته است که در شب قدر توبه هیچکس پذیرفته نمی شود، جز شیعیان ما و دوستداران ما.

دلیل واقعی کمبود آب، سریال های آبکی ماه رمضان تلویزیون

سپتامبر 15, 2008 در 8:52 ب.ظ. | نوشته شده در عمومی | 3 دیدگاه
برچسب‌ها: , , , , ,

هر سال دلمان خوش بود که سیمای جهموری اسلامی در ماه رمضان چند سریالی را عرضه می کند که نسبت به سایر برنامه های تولیدی این رسانه در طول سال کمیت و کیفتی بشتری را دارد. اما امسال حتی یکی از سریال های موسوم به سریال های ماه رمضان نیز نتوانسته نظر جمع مخاطبان ببینده سریال های این مدت زمان را به خود جلب کند. بازی های ظاهری  و کم رمق، نقش های کلیشه ایی و در کنار این موارد داستان های سست و بدون چفت و بست مجموعه های را به مخاطب عرضه می کند  که این ذهنیت را در او ایجاد می کند که تهیه کنندگان برای پر کردن زمان و عرضه کاری باری به هر جهت دست کارگردان و نویسنده و بازیگر را برای بستن آب به پیکره سریال باز گذارده اند، شاید به همین دلیل است که پرویز فتاح وزیر نیرو می گوید:

در حال حاضر سدها و منابع ما به حداقل رسيده و به اين جهت از مردم و مسوولا‌ن تقاضا داريم در سه ماه آينده صرفه‌‌جويي كنند تا دچار مشكل در مصرف در پاييز نشويم.

روی گشاده و لبخند تلخ من

سپتامبر 13, 2008 در 8:37 ب.ظ. | نوشته شده در شعر | 4 دیدگاه
برچسب‌ها: , ,

رویم گشاده بود، وقتی تو آمدی

از این گشاده رو تر

هرگز نبوده ام

پهنای صورتم

پر از شکوفه ی

گلخند تلخ من

طولش وسیع بود

از اندازه ی پسین

چون در مقدمت

از فرق تا چانه ام

دستت گشاد کرد

با ضربت

شمشیر رحمت و رحمانیت

بتاز !

رابطه زن و معراج

سپتامبر 11, 2008 در 7:19 ب.ظ. | نوشته شده در عمومی | 17 دیدگاه
برچسب‌ها: , , , , , ,

از دامن زن، مرد به معراج می رود.

.                                       .آیت الله خمینی

***

پیامبر در شب معراج در خانه ام هانی خواهر علی بن ابیطالب بود.

همین !

کینو (quino) پیامبری از دیار آرژانتین با معجزه ایی از تصویر و حروفی از خط

ژوئیه 31, 2008 در 10:37 ب.ظ. | نوشته شده در هنر | 9 دیدگاه
برچسب‌ها: , , , , , ,

.

.

براي همه علاقه مندان هنر كارتون نام «كينو» كاملأ شناخته شده است اما براي علاقه منداني كه مایلند كمي دقیق تر با این هنرمند آشنا شوند. باید گفت نام اصلی او جواكين لاوادو (Joaquin Lavado) است. در واقع » كينو» نام هنری اوست و آثارش در همه جاي دنيا با اين نام شناخته مي شود.

زادگاه كينو، يعني آرژ‌انتين را باید مهد هنر كاريكاتور نوين كه پايه و اساس نوعی زبان بین المللي را فراهم ساخت دانست. هنرمندان برجسته ای نظیر كالوا، فونتانا روسا، وي يوتي ، تاباره، گروند و لاوايت و مورديلو با طرح های بدون شرح شان ثابت كرده اند كه اين زمينه هنري مي تواند به عنوان نوعي زبان تصويري با همه مردم جهان ارتباط برقرار كند.

.

.

در دهه هفتاد ، هنرمندان بزرگ عالم كاريكاتور در آرژانتين ظهور يافتند كه كينو از آن جمله بود. اما قبل از اينكه به كينو بپردازيم ، بايد از هنرمند برجسته ای به نام هكتور ژرمن اوسترهلد نام ببریم . كسي كه متاسفانه در وقایع 1977 در لیست مفقود شد گان آرژانتین قرار گرفت. او درواقع يكي از بهترين آفرينندگان شاخه هاي هنر معاصر دنياست زيرا هنر موقعي داراي اهميت است كه مخاطبان بيشتري داشته باشد.

در آرژانتين يكي از مهم ترین مجموعه كارتونهاي دنباله دار (استريپ) به نام «مافالدا» (Mafalda) توسط كينو خلق شد. مافالدا دختر كوچكي بود كه خيلي زود عصباني مي شد ونسبت به واقعيت هاي تلخ جامعه اش واكنش نشان مي داد . او خواستار خردسال باقي ماندن خود بود ، مي خواست دختر كوچولويي باقي بماند تا مسئول دنيايي نباشد تا كه به وسيله والدين به ويرانه اي تبديل شده است .این طر ح ها زمينه اي را فراهم كرد تا كينو «مافالدا» را به صورت مجموعه اي منظم به شكل كتاب ارائه دهد.اين داستان ها آنچنان تأثيري در جامعه بر جاي گذاشت كه » آمبرتو اكو» (Umberto Eco)، نويسنده نامدار آرژانتيني ، در مورد اين داستانها مي گويد: » بچه هاي ما به همان شكلي كه مافالدا سئوالاتش را طرح مي كند ، سئوال مي كنند.»

.

.

كينو با ساخته شدن فيلمي از مافالدا، طراحي آن را در ژوئن 1972 به پايان رساند. او در اين رابطه مي گويد: » ايده هاي من هر روز كم و كم تر مي شوند، من تمام روز را كار مي كنم و اگر دستاوردي داشته باشم به دليل مداومت در كار است.

در باره كينو بايد گفت كه او تكنيك را مي شناسد ، موضوع را خوب حلاجي مي كند، با زبان سينما آشناست وهميشه در اوج تخيل و خلاقیت بسر مي برد. آنطور كه از خصوصيات اخلاقي او نقل مي كنند، بسيار درونگرا است و از ظاهر شدن در جمع مي هراسد.

.

.

با نگاهي دقيق به آثار كينو، مي توان به احساسات دروني وي پي برد. در آثار او، رويدادها خيلي صريح و ساده رخ مي دهند و به دنبال هر تصوير مطمئنأ لبخندي هم بر لب بيننده مي نشيند.

(از مقدمه كتاب » مجموعه كاريكاتور هاي كينو» نشر سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران توسط خانه كاريكاتور به كوشش مسعود شجاعي طباطبایي 1377)

.

.

—-

با سپاس از افشین سبوکی عزیز که این مطلب را تهیه و در اختیار من گذاشت تا برای شناخت بیشتر کینو آن را در قالب یک پست درج کنم.

صفحهٔ بعد »

وب‌نوشت روی WordPress.com.
Entries و دیدگاه‌ها feeds.